جی تی ای!
به اصرار خانواده ۲ ۳ روزی اومدم شمال که یذره حال و هوام عوض بشه
دیشب از جایی که ویلا داشتیم تا نوشهر یه ماشین پراید سفید با ۳ تا جوون افتادن دنبال ما بزنید کنار ، از اونجایی مامانم راننده بود و قیافه پسرا تقریبا لات و لوت بود گفتیم خب اینا خفت گیرن بیخیال دنیا گازشو بگیریم بریم بیخیال میشن
تقریبا ۱۵ کیلومتر دنبال ما اومدن و میگفتن بیسیم داریم و پلیسیم!
دیگه فوق مطمئن شدیم اینا خفت گیرن و گفتیم بزنیم کنار
به گوشی مامانم که دست من بود یه شماره زنگ زد گفت اقا بزنید کنار ، گفتم برای چی ، گفت همین الان بزنید کنار ، گفتم خب برای چی بگید من میزنم کنار ، گفت گزارش شده تو ماشین افغانی جاساز شده ، دیگه من اینو شنیدم مطمئن شدم که اینا واقعا خفت گیرن ، گفتم نمیزنم کنار ، گفت نزنی کنار برات بد میشه جلوتر گفتیم راهو ببندن دیگه فهمیدم خیلی خالی بندیه گفتم باشه اصلا هر غلطی دلت میخواد بکن ، بعد این تماس مجدد برای بار دوم با ۱۱۰ تماس گرفتم گفتم یکی با شماره شهری زنگ زده میگه من پلیسم ، اونم گفت ۱۱۰ فقط رسمیه و تا اولین پاسگاهی که میبینید بیاید
رسیدیم شهر نوشهر ورودی شهر ترافیک شد و این پرایده هنوز ول کن ما نبود ، دیگه من و داداشم و اون وسطا مادرم 3 تایی داد و بیداد کردیم اقا اینا خفت گیرن مردم بریزن سرشون و ما بریم تو مرکز شهر ولمون بکنن
من نگرانیم این بود کسی توی اون محل ادرس خونه و شماره مارو به اینا داده باشه بعدا بیان تو خونمون
رفتیم پاسگاه پلیس و توضیح دادیم و طرف گفت "خانم اینا بچه های گشت نامحسوس ما بودن " من خودمم با ماشین شما تماس گرفتم یه اقا ورداشت داد و بیداد کرد(من بودم)
بعد ۲ ساعت که اروم شدیم دیدم که یه شماره شخصی هم میس کال انداخته گفتم زنگ بزنم بپرسم واقعا از کلانتری بوده یا انقدر امار اینجور خفت گیری بالا بوده که هر کی میره کلانتری اینطوری برخورد میکنن؟
زنگ زدم گفت من از کلانتری بودم گفتم خب استاد چی شد ؟
اینطوری توضیح داد
*توی محل گزارش داده بودن یه ماشین مشابه و هم رنگ ماشین شما داشته افغانی جابجا میکرده و گشت نامحسوس با بیسیم اینو به پلیس سر جاده گزارش میده ، از اونورم ماشین شما اتفاقی همزمان میرسه سر جاده و سر جاده پلیس میبینه ماشین داره راننده عوض میکنه(توی محل من میشینم و جاده و شهر رو مامانم) همینجا پلیس مشکوک میشه که احتمالا طرفی که رفته سمت شاگرد افغانی بوده(دهن سرویس من کجام شبیه افغانیاس)
ایست میده ولی ما نشنیدیم ، از اونور یه ماشین نامحسوس میوفته دنبالمون ، از اونجایی که اتوبان بود و سرعت ماشین ها بالا مامانم خیلی پرشتاب و تک ضرب دور میزنه ، ماشین نامحسوس فکر میکنه ما ایست اولی رو شنیدیم و داریم فرار میکنیم و تو ماشینم ۵ نفر آدم هست و دیگه مطمئن شدن اون ماشینی که افغانی توش بار زدن ماییم
از اونورم شما نه به ایست ماشین توجه کردید(که ۱۰۰ بار دیگه هم نمیکنیم) نه وقتی تماس گرفتیم ایست کردید(خدایی طرفو خوب شستم گذاشتم کنار) اینا دستور گرفتن که دنبالتون بیان تازه اسحله هم داشتن
بنده خدا تهش عذرخواهی کرد منم گفتم حداقل یا آدم های موجه تری بذارید برای گشت نامحسوس شبیه معتاد شیشه کش نباشن یا چشمشون سالم باشه ببینن داخل ماشین ۵ تا آدم نشسته شما خودتونم اونجا بودید ایست نمی کردید
من اولش قصد داشتم هم از پاسگاه هم از اون گشت شکایت کنم چون اولا مامور پاسگاه فوق العاده آدم بی تربیتی بود و متوهم ؛ طوری که تو حرفاش سوتی گرفتم مارو از پاسگاه انداخت بیرون
دوما از اون گشت فوق *** که توی ماشین رو به وضوح میدید که ۳ تا بچه(حالا من نه) و بابام مریض حساب میشه نشسته بود
خلاصه دیروز مرحله فرار از دست پلیس هم به زندگیم اضافه شد:)