ورزشگاه آزادی
از نامه هایی که از سال 91 برای پدرم مینوشتم همگی یک وجه مشترک داشت، رفتن به ورزشگاه آزادی ، ورزشگاهی که من حاضر بودم حتی بازی های پرسپولیس در آن در تماشا کنم .
بالاخره آرزوی ما 22 مهر سال 1396 به واقعیت پیوست.
بازی "استقلال - فولاد"
اولین بازی وینفرد شفر ( که بعد ها تیمش واقعا چشم نواز بازی میکرد)
بلیت بازی رو خریدیم یادم نمیاد دقیقا قسمت VIP جقدر بود ولی میدانم چون ورزشگاه آزادی رو بلد نبودیم نیمه اول داخل جایگاه تیفوسی ها(جایگاه 8) نشستیم و خیلیم غیرتی شعار میداند طوری که بابام به من گفت خودت گوشای خودتو بگیر منم گوشای داداشتو میگیرم.
البته دلیلم داشت ، دروازه بان حریف کسی نبود جز حامد لک ، کسی که هر بازی باید حداقل 3 4دقیقه وقت تلف کند تا ضربه ای بی هدف به توپ بزند ،.
توجه کنید حامد لک در اون بازی نیمه اول به دلیل اتلاف وقت کارت زرد گرفت.
وسط نیمه رفتیم برای خرید مواد غذایی ، انقدر شلوغ و بی کیفیت بود گفتیم بیخیال ، اومدیم بر گردیم از قسمتی رد شدیم دیدیم همه ایستاده رو به دیوار و صدای شیر باز میاد ، که البته شیر باز نبود دستشویی ایستاده بود:/
نیمه دوم استقلال یک یا دو موقعیت جدی داشت و من فکر کردم برای هر موقعیتی که به 1/3 حریف میرسیم باید پاشم اماده خوشحالی که بار اخر پشتیم گفت بشین هر وقت گل شد پاشو.
اون بازی 0-0 تموم شد بدون حتی یک دونه ضربه داخل چارچوب ، یک دونه دعوا ، یک دونه موقعیت خاص و یک دونه اتفاق خاص ، یادم نمی آید ولی فکر کنم اون بازی حتی افساید هم نداشت ، در واقع میشه گفت اون بازی هیچی نداشت جز 90 دقیقه سیگار تو حلق ما رفتن.
قطعا بزرگترین چیزی که باعث شد من بعد از 6 سال دیگر دلم نخواهد بازی را از نزدیک ببینم سیگار و فضای بدور از اخلاقش بود ، مگر قاب تلویزیون چه ایرادی دارد؟:/
#پایان