سفرنامه مشهد ؛ قسمت دوم
سفر نامه مشهد
قسمت دوم ؛ خود قطار 😂
خب قطار رفت ما ۵ ستاره نورالرضا بود
تاخیر قطار ۱ دقیقه بود و قطار ۲۰:۱۱ حرکت کرد
تمیزی واقعا تمیز بود یعنی بوی نامطبوع و .. وجود نداشت
کوپه ما آخرین کوپه سالن هست و خب بغل سرویس بهداشتی ، با این حال نه صدای مزاحم کننده ای وجود داشت نه بوی خاصی
امکانات داخل کوپه هم که اول با میوه و چایی و نسکافه و کیک و شکلات پذیرایی شد ، برای خواهرم که لب مرزی ۱۲ سال تمام نشده هم پاستیل و اسباب بازی😂 آوردن
داخل کوپه بخوابید فیلم پخش میشه و ما فسیل و مصادره و خجالت نکش رو دیدیم
بعد از پذیرایی اولیه که خب تقریبا کامل بود نوبت شام بود که بین ۲ آیتم جوجه و مرغ جوجه گرفتیم
حجم غذا به اندازه یک کف دست ، یعنی اگر اون پذیرایی اولیه نبود قطعا سیر نمیشدی ولی قبلش انقدر تنقلات خوردیم که منطقی بود برامون حجمش(سیاست های شرکت)
بعد شام هم مجدد چایی و نسکافه و دیگه وقت خواب شد(کلا در حال خوردن بودیم کل شب رو😂)
قطار هر شهری که تو راهش دید وایستاد ، سمنان ، دامغان ، سبزوار ، شاهرود و کلا یسری جاها لرزش نداشت یسری جاها رو ویبره بود
من خب بعد کنکور کار و زندگی خاصی که نداشتم برا همین ساعت زندگیم یک 4 5 ساعتی شیفت خورده و آخرین باری که رنگ 7 صبح رو دیده بودم بر میگشت به روز کنکورم برای همین تصمیم گرفته بودم کل شب رو نخوابم زیر نور لامپ شخصی با لپ تاپ کمی تفریح کنم
حدودای ساعت ۱:۳۰ رسیدیم شاهرود و قطار استاپ کرد و به قولی مسافر ها حذف و اضافه شدن و برق قطع شد(حتی اینجا هم برق قطع شد)
حدودای ساعت ۲:۲۵ رسیدیم میامی ، فکر نمیکردم انقدر مهاجرت آسون باشه
نزدیک های ۳:۳۰ متوجه شدم مسیر ریلی قطار خیلی متفاوت از جادشه(یجاهایی تا نزدیکای اسفراین هم میره!) ، تقریبا درک نمیکنمش ، توقف خاصیم نداره بهینه سازی کجا بود
ساعت ۴ داخل شهری به نام نقاب توقف کرد ، هر جور حساب میکنم از اینجا تا شهر مشهد خیلی کمتر از ۳:۳۰ مونده
حدودای ۵:۴۰ نیشابور بودیم و هوا کاملا شبیه ۷ صبح تهران بود
دیگه طرفای ۶ اماده گذر از رشته کوه بین نیشابور و مشهد کردیم و احتمالا همون ۷ برسیم!
در نهایت ۶:۵۶ صبح از جنوب مشهد وارد مشهد شدیم و یک هفته آغاز شد!