اولین و آخرین روزه
من متولد ۴ رمضانم ، دست خودم بود قطعا دوست نداشتم رمضان بدنیا بیایم.
ولی خب ، من رمضان سال ۹۹ تکلیف شدم،
البته اون موقع خیلی به این چیزا علاقه داشتم الان کلا خنثی شدم ، ۴ رمضان شد و من تکلیف شدم.
تصمیم گرفتم روزه بگیرم ، خیلی رندوم
صبح کله سحر از خواب بیدار شدم ، سحری خوردم، به نظرم خیلیم کامل بود .
چایی ،نسکافه ، نون و پنیر ، سبزی ، حلورده و ...
همشو خوردم و ساعت ۴:۳۰ اذان رو گفت.
صبح تا ۸ خوابیدم ، بعدش بیدار شدم،به اجبار!!!
اون موقع تب و تاب بورس زیاد بود و منم میخواستم کد سجام بگیرم ، برای همین با روزه رفتم سراغ کار های اداری.
کار های اداری تا ۱۱ اینطورا طول کشید و برگشتیم خونه
اون زمان بخاطر کرونا مدارس به کل تعطیل بود و من هیچ کاری برای انجام دادن نداشتم ، البته خواب بود و اپشن بسیار خوبیم برای اتاقی که با کولر خنک شده:)
حدودای ۳ ۴ بود احساس گشنگی کردم ولی اونقدری نبود که اذیت بشم ولی شاهکارم اینجا بود حواسم نبود روزم و کمی از سبزی هایی که پهن شده بود خشک بشن خوردم
.
ساعت ۸ شد و اذان را گفتند ، همه چیز فکر میکردم عالی تموم میشه ولی شروع ماجرا این بود.
هم گشنم بود هم لب به چیزی نمیزدم ، بزور نسکافه و چایی خوردم و حالم بد شد.
حالم طوری بد شد که گفتم دیگر غلط کنم روزه بگیرم:/
روزه گرفتن چیز شخصیه ولی اگر مثل من جوگیر میشید نگیرید بهتره .
#پایان