سینا ثابتی فرد||Sina Sabetifard

سینا ثابتی فرد||Sina Sabetifard

وَقایِع مَن

  • خانه
  • پروفایل
  • آرشیو
  • نوشته‌های بیشتر

خیلی کوتاه

پنجشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۳، 0:43

نشد،تمام شد.

Sina Sabetifard

مدیر داخلی سمپادیا

چهارشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۳، 9:52

حقیقتا تصور این رو نداشتم که بخوام یروز مدیر سمپادیا بشم ؛ در نهایت تصوراتم مدیر انجمن نهایت مدیر بخش

مدیر داخلی شدن افتخاری بود که از ۳ ۴ روز پیش نصیب من شد

از ادمین بودن داخل چنل مدرسه تو حلی ۵ تا ادمین کانال درسی حلی ۱ و این روز ها هم مدیر سمپادیا

ببینیم در آینده چه افتخاراتی نصیب من میشه

سمپادیا
Sina Sabetifard

احساس نامیدی

سه شنبه بیست و سوم بهمن ۱۴۰۳، 0:25

امروز ۱۱ فوریه هست و از ۳۰ ژانویه تقریبا دو هفته می گذره

تو این ۲ هفته سعی کردم بیشتر بشناسمش ، با علایقش آشنا بشم و ازش مدام سوال درباره موضوعات مختلف میپرسم

اما یک مشکلی وجود داره ، الگوی رفتاری که با من داره ، الگوی رفتاری هست که من با آدم هایی که نمیخوام باهاشون صحبت بکنم رو داره

دیر جوابم رو میده،کوتاه،بدون ذوق و شوق

نمیدونم چی میشه فقط هر روز امید من کمتر میشه...

Sina Sabetifard

غلبه دل بر عقل

پنجشنبه هجدهم بهمن ۱۴۰۳، 15:29

نمیدونم ؛ یبار اینجا نوشتم ؛ خب بعضی وقت ها یسری مسائل به طور کامل دست خودمون نیست ؛ مثلا اینکه یهویی از یکی خوشت بیاد ؛ البته شاید هم دست خودت باشه که تصمیم بگیری یهویی از یکی خوشت بیاد

به هر سو و نحو

این اتفاق هم برای من افتاد ؛ سعی کردم کنترلش بکنم ؛ نتونستم ؛ سعی کردم فراموش یا به قول امروزی تر ها مووآن کنم ؛ نتونستم

خلاصه هر کاری که کردم نتونستم و نشد

بهش پیام دادم ؛ هنوزم نمیدونم چی شد و چی میشه

مطمئن نیستم اما حسم میگه نه ؛ این جوابی هست که در انتظارمه...

Sina Sabetifard

کمک کردن به دیگران

پنجشنبه یازدهم بهمن ۱۴۰۳، 1:20

من کلا نمیدونم چرا ؛ اما از کمک کردن به دیگران لذت میبرم ؛ نمیدونم این ویژگی بخاطر چی در من وجود داره ؛ ارشد بودنم؟ بابام؟مامانم؟ نمیدونم ولی هرچی هست خوشحالم که دارمش

در نتیجه شما هیچ وقت متوجه نخواهید شد من چقدر خوشحال می شم که دارم بهتون کمک میکنم ؛ اگر متوجه می شدید هیچ وقت نگران مزاحم بودن یا نبودن نبودید

Sina Sabetifard

کاخ نیاوران

جمعه پنجم بهمن ۱۴۰۳، 21:49

خیلی وقت بود با بچه های کلاس فیزیک دانشگاه قصد داشتیم بریم بیرون
اما انقدر ترم سنگین و فشرده بود کسی فرصت این کار رو نداشت اصلا

دیگه بین ۲ ترم هم یسری ها پروژه داشتن نشد

تا امروز دقیقا روز قبل ترم ۲

دیگه بعد از کش و قوس های فراوان ، کاخ نیاوران انتخاب شد

تقریبا نزدیک میدون تجریش

فضای خوب و قشنگی داشت ، اینجا یکی از استراحتگاه های محمدرضا شاه بوده که چند ساختمون داشت

کاخ اصلی ، گالری شخصی فرح ، کتابخونه و ....

این کاخ همه چی داشت ، البته اول حس نمایشگاه مبل بهت دست میداد ، هر جایی که فکر کنید برداشته بود مرحوم مبل گذاشته بود

کنار پریز ، زیر راه پله ، دم در ، دم ایوان

هرجا که بگید

یدونه سینما اختصاصی که از نصف پردیس های ایران بزرگ تره ، سالن نهارخوری ، سالن جلسات ، اتاق آرایش فرح ، اتاق لباس فرح و ...

محمدرضا اگر اشتباه نکنم ۴ تا بچه داشت

رضا ، فرحناز ، علیرضا ، لیلا

هر کدوم یه اتاق داشتن که اون اتاق همه چی داشت هیچ ، هر کدوم به تم و سلیقه خودشون یه حموم مستر و وان دار هم داشتن


علیرضا و رضا هرکدوم یه اتاق مطالعه جدا هم داشتن

حقیقتا کتابخونه خصوصی بخوام محتواش رو بگم خودشون تو یکی از مجسمه ها خلاصه کردن ، هیچ!

واقعا جز کتاب چیزی نداشت

فقط اونجا هم مرحوم مبل گذاشته بود

کوشک احمدشاهی

اینجا دقیقا یادم نمیاد الان محل چی بوده

اما خب مجلل تر از کاخ بود ، انگار مثلا مهمون خاص میومد اینجا میاوردنش داخل این کاخ

اینجا رضا پهلوی اتاق مطالعه داشت ، یه سالن نهارخوری مجلل همراه با وودکا و تجهیزات

اشیا خاص هم اینجا نگه میداشتن

کمی مدرن تر از کاخ اصلی بود

نمایشگاه ماشین

اینجا کلا ۲ تا ماشین بود که رولز رویس بودن

واقعا رولز رویس یه ابهتی داره

یکی از ماشین ها یخچال هم داشت

یک عالمه ماشین کوچک سفارشی هم برای بازی بچه ها بود ، چند تا ماشین سرعتی مثل F1 هم بود

اما فکر کنم تنوع ماشین کاخ های دیگه باید بیشتر باشه...

موزه جهان نما

این موزه در اصل گالری شخصی فرح پهلوی بود ، برای خودش آثاری جمع کرده بود که واقعا ما هر چی میدیدیم نمی فهمیدیم این چیه دقیقا ، بعضی هاش واقعا داغون بود ، اصلا خنده دار

در نهایت هم بعد ۴ ساعت موزه گردی رفتیم ناهار بخوریم

قرار بود هایدا تجریش بریم راننده هم من😂 اشتباهی هایدا آجودانیه زدم تو مپ که برم به سمتش(تقریبا ۴۵ دقیقه دیرتر رسیدیم)

و موقعی که رسیدیم فهمیدم و گروه اسنپ بگیر ها رسیده بودن و خاطرات سرزمین سوخاری ۲ سال پیش برام زنده شد...

خلاصه موزه دورهمی خوش میگذره ، خواستید برید حتما!

پایان

Sina Sabetifard
© سینا ثابتی فرد||Sina Sabetifard
طراح قالب: وبلاگ :: webloog
درباره من
سینا ثابتی فرد||Sina Sabetifard سلاممم؛
من سینا هستم ، متولد سال ۱۳۸۴ از تهران
فارغ التحصیل دبیرستان علامه حلی ۱ تهران و درحال حاضر دانشجوی مهندسی دریا دانشگاه صنعتی امیرکبیر
از سال ۱۴۰۰ اینجارو راه اندازی کردم که کمی از خودم و اتفاقات شاد و تلخ و ترش و شیرین زندگیم بنویسم
اگر دوست داشتید میتونید برای نوشته های بیشتر به کانال تلگرامیم سر بزنید
ممنونم:)
جدیدترین‌ها
  • وَقایِع مَن پنجشنبه بیست و نهم تیر ۱۴۰۲
  • یک سال شد جمعه دوم آبان ۱۴۰۴
  • پایان دهه دوم.. سه شنبه پانزدهم مهر ۱۴۰۴
  • دل شکستی جمعه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۴
  • اتمام ترم ۲ سه شنبه یازدهم شهریور ۱۴۰۴
  • جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴
  • مکالمه غیر منتظره چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۴
  • تغییرات جدید ۴ دوشنبه بیستم مرداد ۱۴۰۴
  • تغییرات جدید ۳ سه شنبه هفتم مرداد ۱۴۰۴
  • تغییرات جدید ۲ جمعه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۴
  • تغییرات جدید سه شنبه هفدهم تیر ۱۴۰۴
  • اعتراف به شکست شنبه هفتم تیر ۱۴۰۴
موضوعات
  • من به تصویر
  • فیلم و سریال
  • علامه حلی
  • فوتبال
  • امیرکبیر
برچسب‌ها
  • کنکور1403 (27)
  • سینا ثابتی فرد (23)
  • علامه حلی تهران (12)
  • Sina Sabetifard (11)
  • مشهد (8)
  • سکته مغزی (7)
  • حلی سنج (7)
  • اعلام وضعیت نهایی (7)
  • اعلام وضعیت (6)
  • آزمون (5)
  • SinaSabetifard (4)
  • من و بابام (4)
  • سمپادیا (4)
  • عید1402 (4)
  • قلمچی (3)
  • سال نو (3)
  • سمپاد (3)
  • سکته (3)
  • شانس (2)
  • جنگ (2)
دوستان
  • کانال تلگرامی
  • Instagram(Public)
  • Linked In
  • Instagram(Private)
  • Aparat
  • Twitter
امکانات
تماس با ما

ساعت و تاريخ

آمارگیر وبلاگ