اینجا
اولین بار 2 سال و خرده ای پیش وسط زنگ آنلاین تصمیم گرفتم یه وبلاگ داشته باشم
راستش ایده بودن اینجا از کسی گرفته نشد ، مدرسمون وبلاگ داشت و بعضا بعضی از معلم ها داخلش طومار مینوشتن
منم اولین سایت ممکن رو پیدا کردم و اون موقع خیلی علاقه داشتم به زبان انگلیسی باشه(چقدر هم غلط داشت و آبرو ریزی شد)
اما خب نه هیچ کس از بودن اینجا با خبر بود ، نه دوست داشتم کسی با خبر بشه ، صرفا یک دفترچه خاطرات مجازی
پس ای کسی که اینجا را میخوانی
این را بدان
هر انچه که نوشتم ، بدون نظر گرفتن عواقب و ... بوده
و هنوز هم حس خاصی به اینجا دارم
اینجا برایم عین کسی است که من برایش مینویسم و او میخواند ، که البته خواننده اش هم خودم هستم
از قول و قرار هایی نوشتم که داستان شد
از اینده ای نوشتم که 20 روز بعدش تمام شد
از حلی سنجی نوشتم که خراب شد
از کرونایی نوشتم که عذاب شد
از مهری نوشتم که بهار دوباره ای بر زندگی من شد
از دوستی نوشتم که باعث رنجم شد
از کسی نوشتم که همدردم شد
از موضعی نوشتم که خاطره شد
از خودم نوشتم که سن و عقل و فهمم بیشتر از 2 سال بزرگ تر شد
و حس میکنم اینجا آخرین سنگریه که میتونم آزادانه حرف بزنم
چون خواننده ای ندارد ، اگر هم دارد نه من میدانم او کیست ، نه او میداند من کیستم