لیمو شیرین :)
چهارشنبه سیزدهم دی ۱۴۰۲، 22:10
نیم ساعت با بابام داشتیم پانتومیم طور دنبال چیزی که میخواست میگشتیم
اول از همه پرسیدم خوردنیه
گفت اره
گفتم ابیه؟
گفت اره
گفتم خشکه؟
گفت اره
بعد گفتم شیرینه
گفت اره
بعدبا دست به سمت حیاط خلوت رو نشون میداد
گفتم بابا خوراکی نی مگه؟
گفت ارههه
بعد دیگه هی میوه ها رو گفتم
تهش رندوم گفتم لیمو شیرینه؟
گفت
افلیننننن
لیمو شیرین آخه؟
پدر من تو سالم بودی لیمو شیرین نمیخوردی اخه