سینا ثابتی فرد||Sina Sabetifard

سینا ثابتی فرد||Sina Sabetifard

وَقایِع مَن

  • خانه
  • پروفایل
  • آرشیو
  • نوشته‌های بیشتر

غریب

سه شنبه پانزدهم فروردین ۱۴۰۲، 21:5

از هفته قبل تصمیم گرفته بودیم برای تماشای فیلم غریب یک روز هماهنگ کنیم و بریم سینمای صبا مال(واقع در میدان حر نزدیک به مدرسه) تماشا کنیم
کلا هم میدونستیم این ژانر فیلم رو دو نفر میپسندیم:) ، من و محراب!
از سینما تیکت خرید کردیم با این که میدانستیم در آن زمان با توجه به رمضان سینما خیلی طرفدار ندارد ، اولین بار هم بود که چیزی در طول فیلم نخوردم و یکمی کلافه کننده بود!
با این حال من وسواس این را دارم حتما در ردیف اول و صندلی وسط بنشینم:)
سینما مطابق انتظار خالی بود و نکته جالب تر این بود با توجه به اینکه سینما و فودکورت در یک سالن قرار داشتند پله برقی های منتهی به طبقه سینما و فودکورت بسته شده بود! و مجبور شدیم از شهر فرش (که خاطره خیلی زیبایی ازش ندارم و اولین باری که فهمیدم شانس ندارم همانجا بود) بگذریم.
بوفه هم تعطیل بود و حتی یک آب هم نتواستم بخرم! حتی یک آب!(#احترامات_دوطرفه)
خود فیلم خیلی قشنگ بود ولی فکر کنم عام پسند شرایط کنونی ایران نبود ، صادقانه بگوییم شرایط کنونی ایران اینجوریست که هر چی سپاهی و ارتشی هست بی شرفه و هر چی حزب خارج کشوره مدافعان آزادی!
کلیت داستان هم همین بود ، گروه های مسلحانه واقع در کردستان به اسم آزادی میخواستند از ایران جدا شوند.
یکی از نکات منفی فیلم نداشتن زیر نویس بود، برخی جا ها واقعا کردیش خیلی کردی بود دیگه و هیچ چیز نمی شد فهمید!
قهرمان این داستان محمد بروجردی و رهبر آن طرف رهبر گروه خلق .
تقابل و طرز فکر این ۲ جالب بود برام.
به نظرم این فیلم در کنار فیلم "فسیل" و "ملاقات خصوصی" رو پرده سینما ارزش دیدن دارند ، همچنین فیلم برادران لیلا هم بصورت کاملا غیرقانونی قابل دیدن هست:)

غریب
Sina Sabetifard

بهترین عکس های عید

یکشنبه سیزدهم فروردین ۱۴۰۲، 18:23

9 فروردین 1402
انارور

9 فروردین 1402
انارور

11 فروردین 1402
نوشهر

سینا ثابتی فرد Sina Sabetifard
Sina Sabetifard

درس خوندن تو عید

یکشنبه سیزدهم فروردین ۱۴۰۲، 17:30

شاید سخت ترین کار برای هر کس خوندن مطالبی باشه که به اون ها علاقه ای نداره اما مجبوره زمانی رو برای یاد گرفتن اون ها اختصاص بده.
نمی گویم تمام درس هایی که در این ۱۱ سال و نیم خوانده ام بی معنی و هدف بوده اما حس میکنم اگر سیستم آموزشی بهتری داشتیم همه ما بار علمی قوی تری داشتیم ، علاقه بیشتری به یادگیری علوم و فنون بیشتر داشتیم و برای جامعه مفید تر بودیم:/
اما اجالتا مجبوریم همین درس هایی که شاید از هر کدام نهایت ۳ ۴ بخششان در زندگی عادی مان بدرد میخورد را یاد بگیریم و آزمونی به نام کنکور بدهیم ، رقابتی که قبل از شروعش نتیجه اش دچار تبعیض شدید شده است ، افراد با توجه به میزان خدمت خانواده شان به نظام و کشور امتیازات ویژه تری از ما دریافت میکنند:/
خلاصه کلام این مطالبی که ما می آموزیم جدا جذاب نیستند و فکر کنید قرار است عیدتان را هم به مرور و تثبیت این مطالب اختصاص دهید .

سخت است و دشوار و کمی هم چاشنی عذاب !
سخت بودنش بخاطر بد قلق بودنش است و دشوار بودنش بخاطر ناملموس بودن اثرش در زندگیمان و عذاب آور بودنش به این که بقولی دیر می آید و زود می رود .
درس خوندن در عید تجربه ای نیست که دلم بخواهد به شما پیشنهاد دهم اما من این کار را کردم و میکنم چون توقف بقیه و ادامه دادن من نوعی پیشرفت و سبقت در ماراتن (ماراتن که چه عرض کنم ، جنگ کلمه بهتریست) کنکور است.
امیدوارم ایام عید شما جور دیگری رقم بخورد ، جوری که آن را دوست بدارید.

#پایان

نوروز عید1402 درس خواندن
Sina Sabetifard

ورزشگاه آزادی

دوشنبه هفتم فروردین ۱۴۰۲، 2:36

از نامه هایی که از سال 91 برای پدرم مینوشتم همگی یک وجه مشترک داشت، رفتن به ورزشگاه آزادی ، ورزشگاهی که من حاضر بودم حتی بازی های پرسپولیس در آن در تماشا کنم .
بالاخره آرزوی ما 22 مهر سال 1396 به واقعیت پیوست.
بازی "استقلال - فولاد"
اولین بازی وینفرد شفر ( که بعد ها تیمش واقعا چشم نواز بازی میکرد)
بلیت بازی رو خریدیم یادم نمیاد دقیقا قسمت VIP جقدر بود ولی میدانم چون ورزشگاه آزادی رو بلد نبودیم نیمه اول داخل جایگاه تیفوسی ها(جایگاه 8) نشستیم و خیلیم غیرتی شعار میداند طوری که بابام به من گفت خودت گوشای خودتو بگیر منم گوشای داداشتو میگیرم.
البته دلیلم داشت ، دروازه بان حریف کسی نبود جز حامد لک ، کسی که هر بازی باید حداقل 3 4دقیقه وقت تلف کند تا ضربه ای بی هدف به توپ بزند ،.
توجه کنید حامد لک در اون بازی نیمه اول به دلیل اتلاف وقت کارت زرد گرفت.
وسط نیمه رفتیم برای خرید مواد غذایی ، انقدر شلوغ و بی کیفیت بود گفتیم بیخیال ، اومدیم بر گردیم از قسمتی رد شدیم دیدیم همه ایستاده رو به دیوار و صدای شیر باز میاد ، که البته شیر باز نبود دستشویی ایستاده بود:/
نیمه دوم استقلال یک یا دو موقعیت جدی داشت و من فکر کردم برای هر موقعیتی که به 1/3 حریف میرسیم باید پاشم اماده خوشحالی که بار اخر پشتیم گفت بشین هر وقت گل شد پاشو.
اون بازی 0-0 تموم شد بدون حتی یک دونه ضربه داخل چارچوب ، یک دونه دعوا ، یک دونه موقعیت خاص و یک دونه اتفاق خاص ، یادم نمی آید ولی فکر کنم اون بازی حتی افساید هم نداشت ، در واقع میشه گفت اون بازی هیچی نداشت جز 90 دقیقه سیگار تو حلق ما رفتن.
قطعا بزرگترین چیزی که باعث شد من بعد از 6 سال دیگر دلم نخواهد بازی را از نزدیک ببینم سیگار و فضای بدور از اخلاقش بود ، مگر قاب تلویزیون چه ایرادی دارد؟:/
#پایان

فوتبال استقلال ورزشگاه آزادی
Sina Sabetifard

اولین و آخرین روزه

پنجشنبه سوم فروردین ۱۴۰۲، 10:43

من متولد ۴ رمضانم ، دست خودم بود قطعا دوست نداشتم رمضان بدنیا بیایم.
ولی خب ، من رمضان سال ۹۹ تکلیف شدم،
البته اون موقع خیلی به این چیزا علاقه داشتم الان کلا خنثی شدم ، ۴ رمضان شد و من تکلیف شدم.
تصمیم گرفتم روزه بگیرم ، خیلی رندوم
صبح کله سحر از خواب بیدار شدم ، سحری خوردم، به نظرم خیلیم کامل بود .
چایی ،نسکافه ، نون و پنیر ، سبزی ، حلورده و ...
همشو خوردم و ساعت ۴:۳۰ اذان رو گفت.
صبح تا ۸ خوابیدم ، بعدش بیدار شدم،به اجبار!!!
اون موقع تب و تاب بورس زیاد بود و منم میخواستم کد سجام بگیرم ، برای همین با روزه رفتم سراغ کار های اداری.
کار های اداری تا ۱۱ اینطورا طول کشید و برگشتیم خونه
اون زمان بخاطر کرونا مدارس به کل تعطیل بود و من هیچ کاری برای انجام دادن نداشتم ، البته خواب بود و اپشن بسیار خوبیم برای اتاقی که با کولر خنک شده:)
حدودای ۳ ۴ بود احساس گشنگی کردم ولی اونقدری نبود که اذیت بشم ولی شاهکارم اینجا بود حواسم نبود روزم و کمی از سبزی هایی که پهن شده بود خشک بشن خوردم🤦.
ساعت ۸ شد و اذان را گفتند ، همه چیز فکر میکردم عالی تموم میشه ولی شروع ماجرا این بود.
هم گشنم بود هم لب به چیزی نمیزدم ، بزور نسکافه و چایی خوردم و حالم بد شد.
حالم طوری بد شد که گفتم دیگر غلط کنم روزه بگیرم:/
روزه گرفتن چیز شخصیه ولی اگر مثل من جوگیر میشید نگیرید بهتره .
#پایان

ماه رمضان روزه
Sina Sabetifard
© سینا ثابتی فرد||Sina Sabetifard
طراح قالب: وبلاگ :: webloog
درباره من
سینا ثابتی فرد||Sina Sabetifard سلاممم؛
من سینا هستم ، متولد سال ۱۳۸۴ از تهران
فارغ التحصیل دبیرستان علامه حلی ۱ تهران و درحال حاضر دانشجوی مهندسی دریا دانشگاه صنعتی امیرکبیر
از سال ۱۴۰۰ اینجارو راه اندازی کردم که کمی از خودم و اتفاقات شاد و تلخ و ترش و شیرین زندگیم بنویسم
اگر دوست داشتید میتونید برای نوشته های بیشتر به کانال تلگرامیم سر بزنید
ممنونم:)
جدیدترین‌ها
  • وَقایِع مَن پنجشنبه بیست و نهم تیر ۱۴۰۲
  • یک سال شد جمعه دوم آبان ۱۴۰۴
  • پایان دهه دوم.. سه شنبه پانزدهم مهر ۱۴۰۴
  • دل شکستی جمعه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۴
  • اتمام ترم ۲ سه شنبه یازدهم شهریور ۱۴۰۴
  • جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴
  • مکالمه غیر منتظره چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۴
  • تغییرات جدید ۴ دوشنبه بیستم مرداد ۱۴۰۴
  • تغییرات جدید ۳ سه شنبه هفتم مرداد ۱۴۰۴
  • تغییرات جدید ۲ جمعه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۴
  • تغییرات جدید سه شنبه هفدهم تیر ۱۴۰۴
  • اعتراف به شکست شنبه هفتم تیر ۱۴۰۴
موضوعات
  • من به تصویر
  • فیلم و سریال
  • علامه حلی
  • فوتبال
  • امیرکبیر
برچسب‌ها
  • کنکور1403 (27)
  • سینا ثابتی فرد (23)
  • علامه حلی تهران (12)
  • Sina Sabetifard (11)
  • مشهد (8)
  • سکته مغزی (7)
  • حلی سنج (7)
  • اعلام وضعیت نهایی (7)
  • اعلام وضعیت (6)
  • آزمون (5)
  • SinaSabetifard (4)
  • من و بابام (4)
  • سمپادیا (4)
  • عید1402 (4)
  • قلمچی (3)
  • سال نو (3)
  • سمپاد (3)
  • سکته (3)
  • شانس (2)
  • جنگ (2)
دوستان
  • کانال تلگرامی
  • Instagram(Public)
  • Linked In
  • Instagram(Private)
  • Aparat
  • Twitter
امکانات
تماس با ما

ساعت و تاريخ

آمارگیر وبلاگ