سفرنامه مشهد ؛ قسمت ششم
حرم تنهایی
یکی از دوستان تو سایت سمپادیا دنبال یکی بود که از تهران داره مشهد یک چادری رو بگیره بیاره تهران
حالا فهمیدیم که تو تهران هم محل هستیم
اقا ما گفتیم خب آدرس چیه؟
گفتن پاساژ جواد
تو تهران زده بودم پاساژ جواد یجایی نزدیک میدون ۱۷ شهریور آورده بود و منم دیگه نپرسیدم دقیقا کجاست ، خودشون هم گفتن چهارراه خسروی هست و من اصلا چک نکردم این ۲ جا خیلیییی با هم فرق دارن
خلاصه وسط اسنپ فهمیدم به آقا آدرس جدید گفتم ، گفتم بخدا بچه تهرانم و مشهد رو نمیشناسم چک نکردم نزدیک اونجا هم ببرید منو اوکیه پیاده میرم و قیمتشم بیشتر بشه نقدی میدم(با اینکه نزدیک تر بود ولی گرون تر بود)
خلاصه اقا منو تا دم پاساژ برد و اومدم ببینم چقدر توافق کنیم خوبه گفت مگه نگفتی بچه تهرانی؟ گفتم چرا؟ گفت مگه مهمون ما نیستی؟ گفتم خب اره ولی اشتباه من بود و نگرفت ازم هیچی بیشتر
چادر رو گرفتم و بعدشم با یکی از بچه های سمپادیا که از بوشهر مشهد اومده بود داخل حرم قرار گذاشتیم ۱۰ دقیقه همو دیدیم و برگشتم سمت مترو
داخل مترو قبلش حس کردم دم سکو یه نفر خیلی عجیب منو نگاه میکنن
نتیجه:
*از ممبر های چنل بودن.