سینا ثابتی فرد||Sina Sabetifard

سینا ثابتی فرد||Sina Sabetifard

وَقایِع مَن

  • خانه
  • پروفایل
  • آرشیو
  • نوشته‌های بیشتر

سیرک آموزش و پرورش

یکشنبه سی ام اردیبهشت ۱۴۰۳، 9:30

دیروز ساعت 6 بعد از ظهر اعلام شد که امتحان نهایی دینی لغو شده و افتاد آخرین آزمون

بعد میگیم سیرک ناناحت میشن

کنکور1403
Sina Sabetifard

شروع امتحانات نهایی

شنبه بیست و نهم اردیبهشت ۱۴۰۳، 9:7

فردا اولین امتحان نهایی من تو پایه ۱۲ هست

اخرین امتحان دینی

راستش تا الان که هیچ وقت تو درس دینی جز نمره ۲۰ چیز دیگری کسب نکردم و امیدوارم که بتونم فردا هم نمره بالایی کسب بکنم

فردا یکی از ۱۳ تا امتحان تاثیر گذار زندگیم رو برای همیشه میدم و میره پی کارش...

امیدوارم تو این ۱۳ تا که هر کدومش به نوع خودشون تاثیر و اثر زیادی دارن موفق باشم که تابستون حسابی کار دارم!

کنکور1403
Sina Sabetifard

درگیری ذهنی

چهارشنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، 9:18

چند وقتی هست ، در واقع از بعد از کنکور که درگیری ذهنی های عجیبی پیدا کردم

به هر چیز رندومی فکر میکنم و اینکه نتیجه گیری درست نمیتونم بکنم آزارم میده ؛ فکر های رندوم ها ! نه اساسی و مهم

نمیدونم باید چیکار کنم ، دارم به اصطلاح اورتینک میشم ، همش فکر وخیال های باطل و این داره من رو آزارم میده

حتی همین الان که این متن رو دارم مینویسم یکی اومد بهم گیر داد که خیلی داری سریع تایپ میکنی صداش خیلی بلنده اما چیکار کنم دست خودم نیست باور کنید دارم خیلی اذیت میشم نمیدونم باید چیکار کنم که این وضعیت درست بشه

گردش؟با خانوده بیرون رفتن ؟ سینما فیلم کمدی دیدن؟ با بچه ها حرف زدن؟

همه این ها آپشن هایی هستن که دارم ولی فعلا ذهنم آروم نیست ، متهیج هست و من اصلا این رو دوست ندارم ، من دوست دارم شخصیتی آرام ، پایدار ، استوار به قول کتاب دینی داشته باشم که پراش ذهنی ناجور نداشته باشم ، اما چه میشه گفت و کرد خیلی با اون مرحله فاصله دارم و دلم میخواد هر چه زودتر بهش برسم.

تا ۷ تیر و خلاص شدن از این کنکور لعنتی ۴۰ روز باقی مونده ، امیدوارم تهش قشنگ باشه و اتفاقات خوب تو زندگیم بیوفته...

Sina Sabetifard

خانواده

یکشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۴۰۳، 10:8

کلا بر خلاف چیزی که اینجا می بینید من آدمی نیستم که بتونم نظرات همراه با احساساتم رو درست بیان کنم

مسئله خانواده هم یکی از جدی ترین مشکلاتی که دارم ؛ اون ها فکر میکنن من آدمی بیخیال و بی احساس هستم و اصلا متوجه عمق فاجعه ای که رخ داده نیستم

در اینکه اینطور نیست ، خیلی هم خوب متوجه این موضوع هستم فقط نمیتونم بیان کنم ، حس میکنم دیگه دیر شده و اینجا آخرین سنگر من برای بیان کردن این دست موضوعات هست

خب مهاجرت اصلی ترین هدف من تو ۵ سال آیندس ، اصلا من برای همین موضوع تلاش میکنم ، اگر قصد موندن داشتم که اینطوری و با این شدت درس نمی خواندم ، در کشوری که راه های متعددی برای پول در آوردن هست چه نیاز هست به درس خوندن ؟

اما خب سکته پدرم همه مسائل زندگی مارا تا ابد تحت الشعاع قرار میده ، مهاجرت کردن یا نکردن من هم یکی از اون موارد هست ، خب من آرزوم شده بتونم تو یک کشور ازاد زندگی بکنم بی دغدغه کارم رو بکنم ، درسم رو بخونم و با خانواده ای که تشکیل دادم وقتم رو بگذرونم

بحث خانواده شد و این هم یک معضل و پارادوکس شده برای من ، خب طبعا کسی که میخواهد مهاجرت بکند یا باید خانوادگی برود یا اونجا ازدواج بکند که خب من یار بین المللی نمیخوام ، فرهنگ خودمون رو دوست دارم و نیازی نمیبینم بخواهم با ملل دیگر ازدواج کنم ، از اون طرف هم من آدمی نیستم بتونم زمان خیلی طولانی تنهایی دووم بیارم ، یعنی باید اینجا ازدواج بکنم و بروم؟ یک جوان ۲۳ سال ایرانی که نه شغل دارد و نه سرمایه درست درمون اولیه برای زندگی مشترک هم که نمیتواند ازدواج کند پس چیکار کنم؟این هم معضلیه که ذهنم رو درگیر کرده و نمیدونم دقیقا چی میشه . فقط این رو میدونم من دلم میخواد بابا بشم ، میخوام مرد خانواده خودم بشم ، میخوام انگیزه ای برای تلاش کردن داشته باشم و ....

راجب دوری از خانواده ، واقعا برای هر انسانی سخت است بخواهد از هر کسی که ۲۳ سال از عمرش را لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه با اون ها گذرونده دور بشه چه برسد اینکه پدر و مادر و خواهر و برادر او باشند و این هم خیلی سخت است ، اینطوری نیست که من بخواهم مهاجرت کنم چون میخواهم از اون ها دور بشم ، اصلا و ابدا ، اگر قصدم این بود که خب شهرای دیگر ایران هم در دسترسم بودن چه نیازیست به خارج و تحمل غربت؟من تک تک افراد داخل زندگیم رو دوست دارم و خیلی بهشون وابسته ام و این رو خودشون نمیدونن چون هیچ وقت نشون ندادم ولی خب چیزی که در قلبم میگذره این هست که عاشق تک تکشونم ، پدرم ، مادرم ، خواهرم و برادرم

خلاصه الان نباید ذهنم به این ها درگیر بکنم ، کنکور دارم ، بعدش هم باید برم دنبال کار و ورزش و رانندگی و ... این ها

من دستکم در بهترین و ایده آل ترین حالت تا سال ۱۴۰۷ ایران هستم و خیلی کار ها مونده و نکردم و دلم میخواد قبل از رفتن انجام بدم...

۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

کتابخانه لویزان

خانواده
Sina Sabetifard

تعطیلی سمپادیا

جمعه بیست و یکم اردیبهشت ۱۴۰۳، 19:23

دیروز مدیر کل سمپادیا اعلام کرد که اگر همین وضعیت فعلی ادامه دار باشد دیگه امکان ادامه دادن رو نداره

افزایش هزینه های سایت داری و همچنین قدیمی شدن و منسوخ شدن اینگونه فروم ها از دلایلی هستن که مدیر سایت اعلام کرده به احتمال زیاد ممکن سایت رو ببندن

ولی بیام کمی از سمپادیا بنویسیم

سمپادیا جایی بود که افراد شبیه تری به خودم میتونستم ببینم ، آدم هایی که هدفشون درس بود ، آدم هایی که هدفشون ارتقا بود ، آدم هایی که بر خلاف توییتر و اینستاگرام و حتی تلگرام کوته فکر نبودن و میخواستن رشد کنن و در کنارش راجب موضوعات مختلف مینوشتن

عمیقا به عنوان کسی که شاید روزی 10 دقیقه وقت بکنه و به سایت سر بزنه دلم برای این سایت تنگ میشه اگر بسته بشه و چقدر حیف که دیر فهمیدم همچین مکانی وجود داره و امیدوارم راهکار هایی پیدا بشه که سمپادیا حفظ بشه

امیدوارم

سمپادیا
Sina Sabetifard

بی بدن ؛ داستان آرمان و غزاله

جمعه بیست و یکم اردیبهشت ۱۴۰۳، 13:52

راستش من جز اون دسته از افرادی بودم که فیلم سینمایی بی بدن را صرفا برای تجدید خاطرات دیدم ولی بازهم نکات جدیدی برایم داشت

بی بدن داستان آرمان عبدالعالی و غراله شکور رو روایت می کنه ، داستانی عاشقانه که تهش به مرگ غزاله ختم شد...

هنوز هم برای من جای ابهام داره و با دیدن این فیلم هم چیزی از ابهاماتم کم نشد ، اینکه واقعا چه بر سر اون جنازه اومد ، آیا واقعا خانواده آرمان جای جنازه رو میدونستن و نگفتن و یعنی به قیمت اینکه پسرشون اعدام بشه؟پس واقعا نمیدونستن جنازه کجاست و اگر هم نمیدونن پس کی میدونه؟

بخوام فیلم رو نقد کنم کلیت داستان درست بود اما جزئیات نه مثلا روز اعدام آرمان هم جلسه سازش برگزار شد یا من هیچ وقت تو داستان پروندشون رشوه پدر به پزشکی قانونی رو نخوندم یا آرمان یک برادر داشت که او هم توی داستان واقعی اثر گذار بود یا اصلا پدر آرمان زن دوم نداشت و....

خلاصه ماجرا آرمان و غزاله عاشق هم بودن و سر یک جنون اشتباه دو خانواده برای همیشه عزادار شدن ، یکی بخاطر قتل دخترشان و نداشتن قبری برای سوگواری و دیگری هم پر پر شدن پسرشان سر یک جنون

راستش این داستان جنایی با دیگر داستان های جنایی متفاوت است ، نه خانواده غزاله و نه خانواده آرمان از خانواده های متوسط جامعه به حساب نمیومدن و قطعا اگر اون جنون رخ نمیداد هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت پاشون به دادگاه و زندان و ... رخ نمیداد

راستیتش از نظر من آرمان رو پدرش کشت ، چه داخل فیلم و چه داخل واقعیت

به نظر من این پدر آرمان بود که باعث شد خانواده شکور رضایت ندن ، چون پدر آرمان هم رضایت اون ها رو میخواست و هم عدم پذیرش قتل توسط پسرش
که از همون اول هم معلوم بود که آرمان مرتکب قتل شده و خانواده آرمان مسیر اشتباهی رو در پیش گرفتن ، اون ها به جای سوگواری و هم دردی با خانواده مقتول سعی کردن اصلیت و کلیت داستان رو زیر سوال ببرن و بگن اصلا این غزاله بوده که مرتکب اشتباه شده و فشار رسانه ای افرادی مثل شاهین صمد پور وارد ماجرا شدن

به نظرم اگر این ماجرا هیچ وقت رسانه ای نمی شد الان آرمان به عنوان یک وکیل داشت تو جامعه فعالیت میکرد و بعید بدونم آدمی بوده باشه که بخواد دوباره اینجور عاشقی و ... رو تجربه کنه

تاثیر گذار ترین جای فیلم برای من اون صحنه ای بود که سروش(آرمان) گفت پاهام یخ کرده و سرباز جوراب هاشو بهش داد ، سکانس بعدی اون سرباز داشت به جوراب هاش نگاه میکرد و گذاشت یادگاری بمونه...

در نهایت اون دختری که داخل فیلم ازدواج کرد و اعتراف کرد عکس ها رو اون پخش کرده ؛ از این آدم های سمی دوری کنید!!!

بی بدن
Sina Sabetifard

۵۰ روز آخر....

چهارشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳، 14:56

از این مسیر تقریبا ۳ سال فقط ۵۰ روز دیگه مونده
مسیری که به نظرم خیلی شیرین شروع شد وسطاش خیلیییی تلخ شد و آخرش هم داره با یک بی حسی تموم میشه

من کسی بودم که هم خودم هم بابام شروع کنکور رو اول تیر سال ۱۴۰۰ دیدیم . در واقع از همون موقع سال دهم که کلاس ها آنلاین بود تک و توک تست میزدم سر کلاس های عمومی و سعی میکردم کلاس ها رو خوب گوش کنم و فعالیت بکنم . در واقع من هیچ وقت خواب کلاس نبودم اونی بودم که نمیذاشتم بقیه یک کمی خواب راحت داشته باشن..

اگر به عقب برگردم این کار رو میکنم؟ جواب سوالم بستگی به کلاس نهمم داره . اگر به حرف رفیقم که خودش هم در نهایت طلای ریاضی شد گوش میدادم ، المپیاد میخوندم و میرفتم واحد رده ب خب منطقا هیچ وقت تو مقاطع دهم و یازدهم کنکور نمی خوندم ولی خب اشتباهی کردم بزرگ و دنبال علاقم نرفتم چون فکر کردم هیچی نمیشم!
همین حوزه هم به الان که دیگه توصیه ها فایده نداره چون نهایی وجود داره ولی اگر مثل شیوه قبل بود باز هم این کار رو میکردم و تازه بیشتر و کمتر به مدرسه توجه میداشتم!
شاید یکی از دلایلی که من امسال کمتر از حالت عادی اذیت شدم این بود تنها دغدغم یادگیری دروس ۱۲ بود و از سال های گذشته خودم تقریبا راضی بودم

در کل، انتهای این مسیر نمی گویم برایم مهم نیست چرا اتفاقا خیلی هم مهم هست که بتونم تلاش هام رو به ثمر بنشونم ولی خب مسائلی هست که به نظرم از کنکور برای هر شخصی مهم تره

تناسب اندام ، رژیم غذایی، سلامت روان، فعالیت های اجتماعی، فعالیت های درآمد زا، خانواده، زبان، مهارت های شخصی، تولید محتوا و ... دیگه هستن که کنکور باعث شد من ازشون فاصله بگیرم یا دست کم به ایده آل های خودم نرسم

شاید به نظرم این تابستون خیلی تابستون سخت تری برایم باشه چون تو این تابستون قرار نیست مطالب ۲ سال گذشته که کار کردم رو مرور کنم
میخوام ۳ سال عقب موندگی خودم رو از اجتماع جبران کنم ۳ سالی که بهونم کنکور بود بهونم درسم بود و الان چه نتیجش خوب باشه چه بد دیگه سپر من نیست
اگر خوب باشه که خب فقط اون کافی نیست اگر هم بد باشه خب اوکی حداقل تو حوزه های دیگه کار کنیم

در نهایت نتیجه کنکور هر چه شد تموم میشه میره ولی من همچنان سینام ، مخلص شما

اگر خوب بودم بهتر میشم اگر بد بودم ببخشید قول میدم بهتر درست بشم!

سینا ثابتی فرد
Sina Sabetifard

معضلات ما و علامه حلی!

سه شنبه هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۳، 0:10

امشب میخوام یکمی از معضلاتی که داخل علامه حلی باهاش برخورد داشتم حرف بزنم

ببینید علامه حلی ۱ که از نظر کادر و امورش و البته ارقامی که هر سال به دست میاد پرافتخارترین دبیرستان آسیا و البته پر افتخار ترین دبیرستان ایرانی در داخل کنکور و المپیاد هست یکسری موارد عجیب و غریب داره که خب ممکنه شما رو از اینجا بودن دلسرد بکنه

یادمه روزی که میخواستم بیام علامه حلی ۱ که خب ما بچه های علامه حلی ۵ نیازی به آزمون ورودی نداشتیم و تراز تمام مدارس رو داشتیم ، بابام بهم گفت سینا مطمئنی میخوای بری علامه حلی ۱؟ مطمئنی علامه حلی ۱۰ که ۵ دقیقه باهاش فاصله داریم انتخاب بهتری نیست؟ تو که خودت برای کنکورت درس بخونی و مدرسه اونقدر برای تو سرنوشت ساز و نیست و این حرف ها که خب من اون موقع فکر میکردم اگر علامه حلی ۱ نیام چه بهشتی رو از دست دادم و چه امکاناتی قراره بعدا حسرتشو بخورم و چه افراد مهمی رو قرار هست اینجا ببینیم و امثالهم که خیلی قاطعانه با نظر اون ها مخالفت کردم که شاید اگر به عقب بر میگشتم نظر اون ها رو گوش میدادم و به علامه حلی نمیومدم خلاصه که ما الان اینجاییم و بیام یکمی از چیز های عجیب اینجا بنویسم

اولین نکته ای که من رو خیلی تو علامه حلی ۱ آزار داد تعدد افرادی بود که تو اینجا مشغول به کار هستن و همین باعث میشه هر کدومشون همون اندک وظیفه ای که بهش مکلف شده رو هم دقیقا ندونه به چه شکل باید انجام بده و گاها انجام نمیده!

دومین نکته ای که اینجا کمی زیادی از حد موج میزنه حضور افراد بی ربط در داخل بدنه مدرسه هست ، افرادی که شما فلسفه حضورشون رو تو مدرسه درک نمی کنید ، این ادم برای چی اینجاست ، دقیقا دبیر انجمن اسلام و حمایت از فلسطین مدرسه چی هست که داره افرادی موظف به حصور میکنه و ...

سومین نکته ای که شاید دل شما رو بزنه توقعتون از برنامه دقیق آموزشی مدرسه باشه که باید بگم تقریبا افتضاح هست ، هیچ امتیازی نداره و به قولی خیلی درب و داغون هست و بعد از یک مدتی تصمیم میگیرید خودتون برنامه خودتون رو داشته باشید و دیگه به برنامه های مدرسه اعتماد نداشته باشید

چهارمین نکته و رومخ ترین نکته معلم سالاری بودن در داخل علامه حلی ۱ هست ، اینجا نیاز نیست قانون چی میگه منطق چی میگه ، اینچا هر چی معلم بگه هست ، حتی به غلط ، حتی به ضرر ما

پنچمین نکته ای داره اینجا آزارم میده بخش کنکور و رها سازی طیف گسترده ای از بچه های معمولی از بعد از عید هست و تقریبا مدرسه روی ۳۰ نفر امید دو رقمی و ۳ رقمی خوب داره و بقیه رو به امون خدا ول کرده تقریبا و برنامه هایی که ارائه میده حاکی از همین موضع هست

من ۴۰ روز دیگه شاگرد این مدرسم ولی اینجا به جز بچه هاش و تعدادی از معلم هاش هیچ چیزی برای یاد کردن نداره و نخواهد داشت

Sina Sabetifard

اعلام وضعیت!!!

چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۳، 10:41

سلاممم

این اولین پست من بعد از مرحله اول کنکور هست

که معمولی بود راستش ، نه راضیم نه ناراحت

از دیروز مریض شدم و توان انجام هیچ کاری رو ندارم و دلم میخواد فقط فقط بخوابم که خب نمیشه نهایی دارم

دروس نهایی رو جمع بندی بکنم که خیلی برای من مهم تر از قبل شدن و امیدوارم که همه چیز خوب بشه

کنکور1403
Sina Sabetifard

آخرین روز

سه شنبه چهارم اردیبهشت ۱۴۰۳، 19:47

امروز اخرین روز مطالعاتی من قبل از کنکور اردیبهشت هست

به نظرم آمادگیم خوبه یعنی قرار نیست برای صرفا کسب تجربه برم سر جلسه کنکور و میخوام از اندوخته های بازدارنده برای خودم جمع کنم که مطمئن بشم استرس نمیگیرم

فردا هم قرار نیست سر به گوشی و تلگرام و این مشتقاتش بزنم و میخوام کمی تفریح کنم و با روحیه خوب به استقبال کنکور برم و امیدوارم که چه برای من چه برای شما بهتربن نتیجه ها رقم بخوره اولین آزمون شبیه سازی زندگی واقعی رو موفق بیرون بیاید ؛ هنوزم میگم و اعتقاد دارم روش که کنکور صرفا یک روش موفق شدن هستش و قرار نیست نتیجه اون گارانتی ادامه دار بودن موفقیت ها و مانعی برای دستیابی خواسته ها از راه های دیگر باشه پس سوای هر چیزی بعد از کنکور برای زندگی خودتون تلاش کنید که اون ماراتن اصلی ماست...

کنکور1403
Sina Sabetifard

حوزه کنکور

دوشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۳، 9:28

برخلاف وعده قبلی سازمان سنجش که گفته بود کارت ورود به جلسه رو دوشنبه روی سایت قرار میده دیشب حوزه های کنکور مشخص شد و برای من حوزه دانشگاه شهید رجایی قرار داده شده که خب خیلییییی بهمون نزدیک هست و با ماشین شاید چیزی کمتر از ۵ دقیقه راه باشه

حوزه کنکور زبان هم دانشگاه علم و صنعت افتاده که اون هم به نوبه خودش بهمون نزدیک هست

امیدوارم که کنکور اول رو بتونم به خوبی به اتمام برسونم و با یک روحیه خوب به استقبال کنکور تیر و البته نهایی ها برم ، امیدم به خدا

کنکور1403
Sina Sabetifard

پانزدهین آزمون جامع کنکور ؛ قلمچی

یکشنبه دوم اردیبهشت ۱۴۰۳، 11:56

آزمونی که امروز دادم آزمون قلمچی پریروز بود که به نظرم سطح سوالات شیمی و فیزیکش خیلیییی از کنکور سخت تر بود

سوالات طولانی ، بد دست و اذیت کننده ، ولی با این حال خیلیم بد نزدم آزمون رو و ترازم شد ۶۶۸۹ که رتبه ۲۸۱ منطقه ۱ و ۴۸۹ کشوری رو بهم داد و خب تقریبا راضیم و باید آزمونش رو حسابی تحلیل کنم ببینم چه روش های بهینه تری برای این آزمون وجود داشت و استفاده نکردم...

کنکور1403
Sina Sabetifard

سیزدهیمن و چهاردمین آزمون های جامع کنکور ؛ سنجش و گزینه ۲

شنبه یکم اردیبهشت ۱۴۰۳، 16:11

دیروز ۳۱ فروردین سنجش دادم که به نظرم خیلی بی دقتی های مسخره سر جلسه آزمون انجام دادم و این کار رو نمیکردم رتبم خیلییی بهتر از این ها میتونست باشه که خب تاسف میخورم بابتش که نتونستم بهتر بزنم
ریاضیات سختی نداشت ولی امان از بی دقتی های زیاددد ، فیزیکش هم بسیار اسون بود که اونم بی دقتی زیاد انجام دادم و شاهکار ماجرا دیگه شیمی بود که اصلا خیلییی دیگه بی دقتی کردم خودمم خندم میگیره و خب شیمی بدجور من رو کشید پایین
با این حال رتبم شد ۴۹۶ منطقه ۱ بین ۶۰۰۰ نفر که به فال نیک میگیریم ولی خب خیلی کار داریم تا به ایده آل که مد نظرم هست برسیم

امروز هم گزینه ۲ دادیم که سطح سوالاتش نسبت به گزینه ۲ قبلی بهتر شده بود ولی درصدام اصلا چنگی به دل نمیزد !
ریاضیات ۴۱ زدم که بابت غلطام تاسف میخورم و امروز یک شاهکاری که کردم این بود سوال رو جابجا وارد کردم که این اصلا خوب نیستش !
فیزیک ۶۰ زدم که ۲ غلطی که داشتم که میشد غلط نزد و البته شیمی بازم غلط زیاد زدم و امیدوارم دقتم رو ببرم بالا که بتونم درصد های بهتری بگیرم

رتبم تو گزینه ۲ شد ۲۵۰ کشوری ۱۶۶ منطقه ۱ که به نظرم باید خیلییی بهتر میشد در واقع باید دو رقمی منطقه میشدم....

کنکور1403
Sina Sabetifard
© سینا ثابتی فرد||Sina Sabetifard
طراح قالب: وبلاگ :: webloog
درباره من
سینا ثابتی فرد||Sina Sabetifard سلاممم؛
من سینا هستم ، متولد سال ۱۳۸۴ از تهران
فارغ التحصیل دبیرستان علامه حلی ۱ تهران و درحال حاضر دانشجوی مهندسی دریا دانشگاه صنعتی امیرکبیر
از سال ۱۴۰۰ اینجارو راه اندازی کردم که کمی از خودم و اتفاقات شاد و تلخ و ترش و شیرین زندگیم بنویسم
اگر دوست داشتید میتونید برای نوشته های بیشتر به کانال تلگرامیم سر بزنید
ممنونم:)
جدیدترین‌ها
  • وَقایِع مَن پنجشنبه بیست و نهم تیر ۱۴۰۲
  • یک سال شد جمعه دوم آبان ۱۴۰۴
  • پایان دهه دوم.. سه شنبه پانزدهم مهر ۱۴۰۴
  • دل شکستی جمعه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۴
  • اتمام ترم ۲ سه شنبه یازدهم شهریور ۱۴۰۴
  • جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴
  • مکالمه غیر منتظره چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۴
  • تغییرات جدید ۴ دوشنبه بیستم مرداد ۱۴۰۴
  • تغییرات جدید ۳ سه شنبه هفتم مرداد ۱۴۰۴
  • تغییرات جدید ۲ جمعه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۴
  • تغییرات جدید سه شنبه هفدهم تیر ۱۴۰۴
  • اعتراف به شکست شنبه هفتم تیر ۱۴۰۴
موضوعات
  • من به تصویر
  • فیلم و سریال
  • علامه حلی
  • فوتبال
  • امیرکبیر
برچسب‌ها
  • کنکور1403 (27)
  • سینا ثابتی فرد (23)
  • علامه حلی تهران (12)
  • Sina Sabetifard (11)
  • مشهد (8)
  • سکته مغزی (7)
  • حلی سنج (7)
  • اعلام وضعیت نهایی (7)
  • اعلام وضعیت (6)
  • آزمون (5)
  • SinaSabetifard (4)
  • من و بابام (4)
  • سمپادیا (4)
  • عید1402 (4)
  • قلمچی (3)
  • سال نو (3)
  • سمپاد (3)
  • سکته (3)
  • شانس (2)
  • جنگ (2)
دوستان
  • کانال تلگرامی
  • Instagram(Public)
  • Linked In
  • Instagram(Private)
  • Aparat
  • Twitter
امکانات
تماس با ما

ساعت و تاريخ

آمارگیر وبلاگ